مختصری درباره هنر
نویسنده:
ایرج مهدویان
امتیاز دهید
هنگامی که اثری تحقیقی بوجود می آید، نویسنده نمیتواند مدعی باشد که این اثر را «من» بوجود آورده ام. محصولات تفکر انسانی در طی نسلها و مخصوصاً بعلت رشد امروزی وسایل انتقال تفکر، بدیگران منتقل می گردند. این تفکرات در انسانهای دیگر، برحسب مقتضیات محیط و مبارزات ایدئولوژیک که بهر شکلی در مذهب، هنر، فرهنگ و غیره تجلی حاصل می کند جمع شده، تکثیر نموده و از آنها نتایج جدیدی خلق می گردد. این امر در هر مورد صدق می کند. هر اندیشه هنگامیکه بالغ گردید، اندیشه های جدیدی را هستی می بخشد. در بطن هر اندیشه تضادی بین کهنه و نو بین آنچه که برقرار است و آنچه که بر قرار خواهد شد در جریان است و انسان در هر قطب این تضاد رل خویش را ایفا می کند.
آنچه امروز بنام هنر در جامعه ما مسیر خویش را طی می کند، هنر واقعی یعنی هنر انسان نو، هنر انسانی که پیکار می کند تا زندگی را از فساد و تباهی نجات دهد نیست. آنچه که نام هنر بخود گرفته است، عبارتست از تعقیب رذیلانه اندیشه ها و احساسات خودبخودی مردمی که از فرهنگ و هر نوع پرورش آزادمردانه ای برای در هم شکستن قالب های پوسیده زندگی محروم مانده اند. هنر وسیله خود نمائی و خودفروشی گشته و بصورت نفرت انگیزی در سطح فکر مردم عادی باقی مانده است. آنها که به خویش اجازه می دهند تا این پدیده حساس اجتماعی را بررسی کنند، اکثراً ماهیت نظریات خویش را نمی شناسند. آنها ستایشگر بتهای باصطلاح هنرمند هستند. این امر بکجا می انجامد؛ یک لحظه تفکر درباره این موضوع هر انسان آگاهی را رنج می دهد. جامعه فردای ما از بطن چنین جامعه آلوده بفساد و تباهی خلق می شود، چه کسانی این جامعه را برای بوجود آوردن آن کودک نوزاد بارور می سازند؟ هنرمندانی که بتوانند بجای حکومت کردن بر شهوات براندیشه های پاک و آزاد حکومت کنند کجا هستند؟ کجا هستند منقدینی که بیرحمانه این تراشیده های پوسیده بازاری را در هم فرو کوبند و نسل جوان را که بر پا دارنده فرداست رهبری کنند؟
در چنین شرایطی من بخویش اجازه دادم تا آنچه را که هنر نام دارد تشریح کنیم. در آنچه دیگران بسهولت بر سطح آن می لغزند فرو روم و آنچه را که ادراک می کنم بنویسم و لاجرم در اینجا از آنچه که در اندیشه های خویش داشتم بمقدار بسیار فراوان استفاده کردم.
این مطلب از آن چه کسی است؟ هیچکس نمی تواند بدین سوال پاسخ دهد، مالک اندیشه های انسان جامعه انسانی است نه یک فرد مجرد.
آنچه امروز بنام هنر در جامعه ما مسیر خویش را طی می کند، هنر واقعی یعنی هنر انسان نو، هنر انسانی که پیکار می کند تا زندگی را از فساد و تباهی نجات دهد نیست. آنچه که نام هنر بخود گرفته است، عبارتست از تعقیب رذیلانه اندیشه ها و احساسات خودبخودی مردمی که از فرهنگ و هر نوع پرورش آزادمردانه ای برای در هم شکستن قالب های پوسیده زندگی محروم مانده اند. هنر وسیله خود نمائی و خودفروشی گشته و بصورت نفرت انگیزی در سطح فکر مردم عادی باقی مانده است. آنها که به خویش اجازه می دهند تا این پدیده حساس اجتماعی را بررسی کنند، اکثراً ماهیت نظریات خویش را نمی شناسند. آنها ستایشگر بتهای باصطلاح هنرمند هستند. این امر بکجا می انجامد؛ یک لحظه تفکر درباره این موضوع هر انسان آگاهی را رنج می دهد. جامعه فردای ما از بطن چنین جامعه آلوده بفساد و تباهی خلق می شود، چه کسانی این جامعه را برای بوجود آوردن آن کودک نوزاد بارور می سازند؟ هنرمندانی که بتوانند بجای حکومت کردن بر شهوات براندیشه های پاک و آزاد حکومت کنند کجا هستند؟ کجا هستند منقدینی که بیرحمانه این تراشیده های پوسیده بازاری را در هم فرو کوبند و نسل جوان را که بر پا دارنده فرداست رهبری کنند؟
در چنین شرایطی من بخویش اجازه دادم تا آنچه را که هنر نام دارد تشریح کنیم. در آنچه دیگران بسهولت بر سطح آن می لغزند فرو روم و آنچه را که ادراک می کنم بنویسم و لاجرم در اینجا از آنچه که در اندیشه های خویش داشتم بمقدار بسیار فراوان استفاده کردم.
این مطلب از آن چه کسی است؟ هیچکس نمی تواند بدین سوال پاسخ دهد، مالک اندیشه های انسان جامعه انسانی است نه یک فرد مجرد.
آپلود شده توسط:
Reza
1386/07/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مختصری درباره هنر
کارتون فوق العاده است.
ممنون و متشکرم.
واقعاً عاليه
پیشنهادمی کمن دانلودکنید